تبریک سال نو

ساخت وبلاگ


صدای گنجشکان می آید و این یعنی بهار!
من از خواب زمستانی بیدار می شوم
نور حیاط را هول می دهم داخل اتاق
و سر به سر هوای ملس اخر زمستان می گذارم
طراوت جوانه های روی شاخه را می نوشم
و خنکای اسفند را تا می کنم
لا به لای لباس های زمستانی
و مادرم
لباس های را پس انداز می کند تا سرمای سال بعد
صدای گنجشکان می آید و این یعنی
بهار!


--------------------------------

12 ماه گذشت، سیصد و شصت وخورده ای روز...

تو هر ثانیه ش یه اتفاقی یه گوشه این دنیای بزرگ افتاد

یه سریا به دنیا اومدن، یه سریا از این دنیا رفتن

یه سریا دل بستن، یه سریا دل کندن...

بعضیا دلشون شکست، بعضیا دل شیکوندن

خیلیا با یکی جفت شدن، خیلیا جفتشون تنهاشون گذاشت

بعضیا با یه حس مشترک، دوستای جدید پیدا کردن

بعضیا با یه سوء تفاهم دوستاشونو از دست دادن.

با هم خندیدیم، به هم خندیدیم! خنده یه سریا به قیمت اشکای یه سری دیگه تموم شد!

رفتیم، اومدیم، قهر کردیم، آشتی کردیم، خندیدیم، بغض کردیم،گریه کردیم، غصه خوردیم، شادی کردیم

می خوام بگم زندگیمون رفت، چه با میل و خواسته مون و چه برخلاف آرزوهامون

چندین ساعت دیگه بیشتر نمونده تا سال جدید

امیدوارم سال جدید سال پر باری برای هممون باشه.

سالی پر از آرامش و برکت و شادی و سلامتی

امیدوارم تمام مریض ها شفا پیدا کننن.

امیدوارم کسی داغ عزیز نبینه

و همه کنار عزیزاشون سالم و شاد زندگی کنن

امیدوارم همه تو زندگیشون سلامت و شاد و خوشبخت باشن.

و  به ارزوهاشون برسن.




 پیشاپیش عید همگی مبارک 



نه تو می مانی  و نه اندوه و نه هیچیک از مردم این آبادی

به حباب نگران لب یک رود قسم ، و به کوتاهی آن لحظه ی شادی که گذشت

غصه هم میگذر

آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند

لحظه ها عریانند ، به تن لحظه ی خود ،جامه اندوه مپوشان هرگز

                                       سهراب سپهری


سالی جون...
ما را در سایت سالی جون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : سجاد salijoon بازدید : 543 تاريخ : دوشنبه 28 اسفند 1391 ساعت: 23:31